مصطفی خادم | شهرآرانیوز - واقعه کربلا از پس حدود هزار و ۳۸۰ سال هنوز برای شیعیان از رونق نیفتاده و داغ همچنان برجاست. روایتها از دل و از پس هر ماجرای تاریخی یا مهمی جوانه میزنند. آن طور که منابع تاریخی نقل میکنند، نقطه اوج روایت کربلا، ظهر عاشورا بود، اما بوی واقعه پیش از آن به مشام میرسید و ماجرا پس از ریختن آخرین قطره خون بر زمین همچنان ادامه داشت. بسیاری که از مهلکه بازگشته بودند خود راوی دست اول بودند، اما آنچه مکتوب شده و میتوان به آن استناد کرد، نادر است. از همین جاست که مورخان میدان را به دست میگیرند و رسانه میشوند برای انتقال آنچه گذشت برای آنان که میآیند.
درباره واقعه کربلا، مقاتل و روایتهای متعددی در دست است، محمدهادی زاهدی در کتابی با عنوان «شهادت نامه حسین (ع) و شهیدان کربلا» با استناد به کهنترین منابع، اثری را تألیف کرده است تا به گفته خودش مستند و متقن باشد. او از سه دهه پیش کارهای فرهنگی را آغاز کرده، سردبیری روزنامههای خراسان، قدس و هفتهنامه شهرآرا را تجربه کرده و اکنون مدیر مرکز اسناد سازمان کتابخانه هاست. آنچه در ادامه میآید گفت وگویی در باره کتاب ذکر شده است که انتشارات «به نشر» آن را منتشر کرده است.
یکی از دغدغههای من؛ بازآفرینی و بازسازی منابع و متون قدیمی به زبان امروز است. به نظرم فاصلهای بین ما و متون دینی مان وجود دارد. ارتباط بایستهای با گنجینه عظیمی که به دستمان رسیده است نداریم. یعنی زبانی که متناسب با زبان و فهم عموم مردم و خوش خوان باشد که راحت بتوانند بخوانند کمتر وجود داشته است. قدمهای خوبی برای رفع این دغدغه با ترجمه خیلی از منابع و متونی که در اختیارمان هست برداشته شده است، با این همه با آنچه باید باشد فاصله زیادی داریم.
در همین راستا وقتی روی کتاب امالیِ شیخ صدوق، از بزرگان شیعه و صاحب یکی از کتب اربعه شیعه، کار میکردم با مقتل مختصری که در این کتاب وجود دارد روبه رو شدم. این مقتل با سلسله روایتی که شیخ صدوق در کتاب آورده است به امام صادق و امام باقر (ع) منتسب میشود. این مقتل بسیار مختصر است و هفت، هشت صفحه بیشتر نیست. درباره این مقتل هم کارهایی پیش از من انجام شده است، اما به نظرم رسید که این مقتل مختصر را با کمک منابعی مربوط به همان دوره و مربوط به قرون اولیه اسلامی، تکمیل و یک مقتل مستند ارائه کنم.
سراغ هشت کتاب قدیمی رفتم که از کتابهای معتبری هستند که مقتل امام حسین (ع) در آنها نقل شده است. اولی کتاب لوط بن یحیی است که ایشان متوفی سال ۱۵۷ ه. ق است، یعنی در قرن دوم میزیسته و کتاب ایشان که به مقتل ابومخنف معروف است. از این کتاب آنچه را که در تاریخ طبری ذکر شده است استفاده کردم. دیگر منابع استفاده شده عبارت هستند از؛ الامامه و السیاسه نوشته؛ ابن قتیبه دینوری، اخبارالطوالِ ابوحنیفه دینوری، اخبارالدوله العباسیه متعلق به قرن سوم هجری، انساب الاشراف نوشته احمد بن یحیی بلاذری، مقتل حسین بن علی بن ابی طالب نوشته ابوالقاسم سلیمان بن احمد مشهور به حافظ طبرانی، الارشاد فی معرفه حجج ا... علی العباد نوشته؛ شیخ مفید، الفتوح نوشته؛ احمد بن اعثم کوفی و مروج الذهب و معادن الجوهر؛ نوشته ابوالحسن علی بن حسین مسعودی. این هشت کتاب همه متعلق به قرن دوم و سوم و اوایل قرن چهارم هجری است، یعنی قدیمیترین کتابهای مقتلی که درباره امام حسین (ع) وجود دارد، بنابراین از این مجموعه آن مقتل مختصری که در کتاب امالی شیخ صدوق بود تکمیل کردم که مقتل مستندی متکی بر منابع اولیه تاریخ اسلامی در اختیار مخاطبان قرار بدهم.
ماجرای این کتاب از سال ۵۶ هجری، از زمانی که طرح ولایتعهدی یزید مطرح میشود تا زمان مرگ یزید را در برمی گیرد، یعنی فاصله ۸، ۹ سال تاریخ اسلام که مربوط به امام حسین (ع) است در این کتاب ذکر شده است.
در نگارش تاریخ، یا مورخ در بطن ماجرا حضور داشته یا از کسی که در بطن ماجرا حضور داشته، شنیده است. عمده تاریخ ما همین طوری است، یعنی کسانی برای مورخ نقل کرده اند و مورخ آن را ثبت کرده و برای ما به یادگار گذاشته است. همین لوط بن یحیی دغدغه اش این بود که تاریخ اسلام را گردآوری کند و درباره ماجرای کربلا هم سراغ کسانی رفت که در واقعه حضور داشتند یا از کسانی که در کربلا حضور داشتند شنیده بودند، بنابراین نزدیکترین مقتلی که درباره کربلا نوشته شده و طبری آن را در کتاب خودش حفظ کرده همین مقتل ابومخنف است، البته درباره ماجرای کربلا با توجه به تأکیدی که امامان بر اقامه عزای امام حسین (ع) داشتند، یک رسانه منبر یا رسانه مجالس مرثیه هم داشتیم.
در کنار اینها رسانه شعر هم به عنوان یک رسانه مهم حضور داشت، بنابراین اگر بخواهیم خیلی خلاصه و مختصر جمع بندی کنیم، روایتگران تاریخ و مراثی کربلا عبارت هستند از: یکی راویانی که روایتگر ماجرا بودند، دوم کسانی بودند این روایتها را مکتوب کردند، سوم مجالس مرثیهای که برای امام حسین (ع) برگزار میشد و پس از آنها شاعران و سخن سرایانی که در رثای امام حسین (ع) شعر میگفتند.
در طول تاریخ پس از شهادت امام حسین (ع) که تقریباً هزارو ۳۸۰ سال -به سال قمری- از آن میگذرد، کسانی برای اینکه این تاریخ را روایت کنند دغدغه داشتند و قریب به اتفاق آنان که این تاریخ را روایت کردند انگیزههای خوبی داشتند و میخواستند صدای مظلومیت حسین (ع) را به گوش مردمان برسانند، اما به نظر میرسد که گاهی به روایتهای ضعیف رجوع یا داستان پردازی و اسطوره سازی کرده اند. مسئله شهادت امام حسین (ع) مسئله کوچکی نبود و احساسات بسیاری را در طول تاریخ اسلام جریحه دار کرد و این احساسات جریحه دار شده گاهی چیزهایی را مینوشتند و میگفتند که در درون خودشان بود و بعد همینها به یک متن تاریخی تبدیل میشد. مثلاً یکی از کتابهای مشهور به نام «روضه الشهدا» نوشته ملاحسین کاشفی است.
پیش از این اثر، کتاب خوبی در زبان فارسی که مقتل امام حسین (ع) و ماجرای کربلا را روایت کند نداشتیم. ملاحسین کاشفی یک ادیب توانمند بود و قلم بسیار خوبی داشت، در عین حال سخنران و خطیب بسیار خوبی هم بود. نویسندگان یا گویندگانی مانند او گاهی چیزهایی به ماجرای کربلا اضافه کرده اند و در مواردی از متن مستند تاریخی فاصله گرفته اند. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی و بزرگانی قبل و بعد از ایشان، به همین موارد اشاره و با پدیده تحریفات مقابله کرده اند، اما نکته مهم این است که در کنار مقابله با تحریفات و برشمردن آن ها، یک تاریخ مستند و متقن در اختیار مخاطبان خودمان قرار بدهیم تا اشکالات برطرف شود و علاقهمندان اهل بیت علیهم السلام به تاریخی مستند دسترسی داشته باشند.
پس باید تفاوت قائل شویم بین روایتهایی که در قالب تاریخ و شعر یا مرثیه ارائه میشود.
ما در موضوع کربلا یک مواجهه تاریخی داریم که باید دقیق و مستند باشد؛ حق نداریم به هیچ وجه چیزی از تاریخ کربلا کم کنیم یا بر آن بیفزاییم. در نگارش و بیان هیچ تاریخی حق نداریم جز حرف مستند و متکی بر منابع درست و متقن، چیزی بگوییم و بنویسیم و درباره امامان و بزرگان دین به طریق اولی چنین حقی نداریم. یک مواجهه ادبی هم داریم که ماجرای آن کمی فرق میکند. شاید نشود در شعر التزام کامل و دقیق به متن ماجرا شود، ولی مخاطب باید بداند چیزی که میشنود شعر و نوحه است و شعر بیانگر نگاه شاعر یا برداشت او از یک واقعه است و با روایت تاریخ فرق میکند و آنچه در شعر و نوحهها بیان میشود بازگوکننده متن تاریخ نیست، بلکه روایتگر نگاه شاعر و برداشت اوست. هرچند بزرگان ما همواره تأکید داشته اند و دارند که شعر و نوحه نیز باید با تکیه بر منابع و تعهد به متن ماجرا سروده شود و مجالس حسینی باید افزون بر پاسداشت حرمت خاندان رسالت، نشردهنده و تبیین گر آموزهها و اندیشه ناب امامان باشد.